واکنش فرهاد پیربال به حواشی پیرامون شعرخوانی‌اش در تهران

فرهاد پیربال شاعر مطرح کُرد که هفته گذشته در تهران شعرخوانی کرد، به حواشی پیرامون این برنامه و دلیل شعرخوانی به زبان فارسی واکنش نشان داد.

به گزارش خبرنگار مهر، فرهاد پیربال، شاعر مطرح کُرد، در برنامه‌ای که گفته شده بود به یاد شیرکو بی‌کس، شاعر تازه درگذشته کُرد در تهران برپا شده بود، شعرخوانی کرد. در این برنامه که با حضور جمعی از شاعران ایرانی مانند رسول یونان، علیرضا بهرامی، هرمز علیپور و مهدی اشرفی و نیز چهره‌هایی مانند بهرام ولدبیگی رئیس انستیتو فرهنگی کردستان و انور هژبری شاعر کُرد در کافه «چرا» برگزار شد، پیربال بخش‌هایی از شعرهای مجموعه‌ «مجنون‌نامه» خود را به زبان فارسی خواند.


ادامه نوشته

زندگبنامه فرهاد پیربال





فرهاد پیربال: شاعر، نویسنده و پژوهشگر کرد، در سال 1961 در شهر "هولیر" (اربیل) کردستان عراق متولد شد. کودکی و نوجوانی‌اش را درهمان شهر گذراند و بعدها به سلیمانیه رفت تا در دانشگاه آنجا زبان و ادبیات کردی تحصیل کند. پیربال به خاطر مبارزاتش با حکومت صدام ابتدا به ایران پناهنده شد و سپس زندگی در تبعید را در کشورهای سوریه، دانمارک، ایتالیا، آلمان و فرانسه سپری کرد. در دانشگاه سوربن فرانسه دکتری تاریخ و ادبیات معاصر کردی را گرفت.
او آثار بسیار ارزنده‌ای در شعر، داستان، رمان، نمایشنامه و پژوهش‌های ادبی و تاریخی مربوط به کردها خلق کرده است. مجموعه شعرهای exile (تبعید)، "سیاهی‌های درون سپید و سپیدی‌های درون سیاه" و "برای رودان پسرم" از جمله آثار شعری او هستند.
رمان‌های "سروان تحسین و چیزهای دیگر"، "سانتیا کودی کومپوستلا" و "یک مرد کلاه سیاه پالتو آبی"، و مجموعه‌ داستان‌هایی چون "سیب‌زمینی خورها" و نیز نمایشنامه‌های متعدد و بیست کتاب پژوهشی،‌ از جمله آثار قلمی وی‌ هستند.
پیربال به کار روزنامه‌نگاری و ترجمه نیز اشتغال داشته و گزیده‌ای از اشعار "رمبو"،‌ "بودلر" و شاعران معاصر فرانسوی را همراه با نمایشنامه‌هایی از "استریندبرگ" و "آرتور.ی. آداموف" و همچنین آثار نویسندگان سوررئالیست فرانسوی، به کردی ترجمه کرده است. او هم اکنون در هولیر زندگی می‌کند و در دانشگاه‌های سلیمانیه و زادگاهش سمت استادی دارد. سردبیری مجله "ویران" و مدیریت یک مرکز فرهنگی مستقل به نام "خانه شرف‌خان بطلیسی" نیز از مشاغل دیگر او برای بازسازی فرهنگ مردمان کرد است.
فرهاد پیربال در شعرش به روایتی نوستالژیک از معشوقی از دست رفته پرداخته و آن طور که در شعرهایش نمایان است، این معشوق نامزدش بوده که گویا بعد از مهاجرت پیربال دست به خودکشی به شیوه تلخ خودسوزی زده است.
زندگی وی در تبعید منجر به تالیف و خلق آثاری شده است که مشکلات و معضلات کردها و ستم‌هایی را که بر این قوم رفته، باز می‌تابانند. پیربال در آثارش دست به ابتکارات فرمی و زبانی خاص و غیرمتعارفی نیز زده و به امضای خاصی رسیده است که آثار او را منحصر به فرد جلوه می‌دهد.
پیربال در شاعری از شاعران معاصر ایرانی مانند فروغ فرخزاد و نیما یوشیج متاثر بوده و این مولفه در بعضی از آثار او به وضوح نمایان است.

ترجمه شعری از فرهاد پیربال

مادام که پول یک جفت کفش در پاریس

شکم سی گرسنه را در سیبری سیر می‏کند
مادام که سه کرون سرد سوئدی
برابر است با معاش سی و سه روز سی و سه انسان بینوا در سومالی

مادام که ارزش یک پيپسی کولا در شیکاگو
یک ماه کل خوراک آدمی در هولیر است
مادام که یک پوند، قیمت دو پیت بنزین در سارایوو است

مادام که نرخ یک عمامه در عربستان
معادل نرخ دو خانه است برای یک بی خانمان در ارمنستان
مادام که یک مارک آلمانی
یک قوطی پنیر و یک گونی سیب‏زمینی در پترزبورگ است

مادام که قیمت یک شلوارک در ژنو
بهاي پانزده دست کت و شلوار در بمبئی است

مادام که یک دلار نامرد، پانصد دینار در سلیمانیه است
مادام که سی تا پانصد دینار حتا لیوانی فالوده در ونیز نمی شود
باید این جهان سرتاسرش ویران شود